گذشت هشت سال از عرضه شدن بازی تحسین شده و موفق Red Dead redemption جای خالی عنوانی در سبک و سیاق وسترن، که بتواند حقیقتهای این دوره تاریخی مهم، جذاب و البته پرمخاطب را به سبک فیلمهای سینمایی مشهور این ژانر به نمایش بگذارد، باعث شده که دلمان برای حال و هوای سری Red Dead تنگ شود. این روزها، دلمان تنگ شده برای اسب سواری در غروب آفتاب، آنهم بعد از یک دوئل نفسگیر که درست توی خیابان اصلی شهر، رخ داده بود. دلمان تنگ شده برای موسیقی کانتری دلنشینی که در گشت و گذارهایمان با جان مارستون گوش هایمان را نوازش میداد و از همه مهمتر، دلمان تنگ شده برای آن فضای دلگیر، گرفته، خشن و پرالتهابی که هر اثر موفق در ژانر وسترس با خودش به همراه میآورد.
و حالا، درست وسط این دلتنگیهای کودکانه، میدانیم که مدت زیادی نمانده تا باز هم بتوانیم، درست مثل هفتتیرکشهای افسانهای هالیوودی، سوار بر اسب، درکنار قطارها بتازیم و مثل راهزنهای غرب وحشی، گاوصندوقها را با دینامیت منفجر کنیم. چرا که مدت زیادی به عرضه بازی Red Dead Redemption 2 باقی نمانده، بازی بزرگی که به قول سازندگانش، میتواند انقلابی عظیم در صنعت بازیهای ویدئویی ایجاد کرده و مفهوم سرگرمی را ارتقا ببخشد.
بازی Red Dead Redemption 2 در حقیقت، پیش درآمدی بر داستان بازی قبلی، یعنی Red Dead Redemption است. عنوانی که ماجرای رویارویی جان مارستون در مقابل اعضای باقیمانده دار و دسته داچ را روایت میکرد. در نسخه جدید اما، ما به ۱۲ سال قبل از وقایع بازی اول سفر کرده و داستان چگونگی فروپاشی گروهی موسوم به «دار و دسته وندرلیند» (Van der Linde Gang) را خواهیم دید.
دار و دستهای که چیزی بیشتر از راهزنانی ساده هستند و فلسفهای که به نوعی ضد مدرنیسم و تجدد است را دنبال میکنند و به همین دلیل است که سازندگان بازه زمانی ۱۸۹۹ و سالهای ابتدایی قرن بیستم را انتخاب کردهاند، صدهای که در آن ایالات متحده و کشورهای اروپای غربی، وارد عصر جدید شده و به سمت مدرنیته حرکت کردند. اما رویارویی دار و دسته داچ با مدرن شدن جامعه امریکایی، که تغییر کردن ارزشها، هنجارها و باید و نبایدهای جامعه را به دنبال دارد، بیشتر از هرچیز یادآور داستان دونکیشوت و ایستادگی او برای سنت، سادگی و زندگی عادی، در مقابل ظلم، ستم و پیچیدگیهای آن است. مبارزهای که سیر تحول تمدن انسانی، برنده و بازنده آن را از مدتها پیش مشخص کرده. با این حال اما، تیم نویسندگان بازی که کاملاً قابل اعتماد هستند، برای روایت یک داستان در غرب وحشی، به جای پرداختن به موضوعاتی مثل حمله راهزنان به روستا و یا انتقامهای شخصی، به سراغ داستانی رفتهاند که ساخت و پیریزی فرهنگی را نشان میدهد که همین سازندگان، در سری Grand Theft Auto آن را به سخره گرفته و هجو میکنند.
به بیان دیگر، همه ما میدانیم که درونمایه بسیاری از عناوین راکستار، فرهنگ پاپ و عامیانه ایالات متحده را نشان رفته است و در اکثر مواقع، عناصر فرهنگی مردم این کشور را به باد انتقاد میگیرد، در این بین، حالا سازندگان به سراغ دروه زمانی خاصی رفتهاند که در آن، فرهنگی وحشی و بیقانون، جای خود را به عناصری میدهد که رفتهرفته فرهنگ امروزی امریکا را شکل میدهند. در چنین شرایطی، باید در انتظار روایتی باشیم که در کنار هیجان و قصهگویی، پایههای فرهنگی امریکا را نشانه رفته باشد و مخالفتش را از طریق مبارزه اعضای دار و دسته داچ، که برای حفظ فرهنگ غرب وحشی، در مقابل هجوم فرهنگ مدرن مبارزه میکنند، ابراز کند.
در بازی Red Dead Redemption 2 ما در نقش آرتور مورگان (Arthur Morgan)، ظاهر میشویم. هفتتیرکشی قدرتمند که از دوستان قدیمی داچ وندرلیند (Dutch Van der Linde) است، و تمامی عمرش را در دار و دسته داچ سپری کرده است، او حالا، تبدیل به یکی از مهمترین اعضای گروه شده و وظایف بسیار مهمی برعهده دارد. آرتور به واسطه شبکه گسترده روابطش در میان گروه، تواناییهای منحصر به فرد و البته اعتمادی که داچ به او دارد، به نوعی دست راست داچ بوده و وظایف اصلی هماهنگی، تامین مخارج و نیازهای اولیه اعضا گروه را بر عهده دارد. بذله گوییهایی آرتور مورگان، او را به شخصیتی جذاب تبدیل میکند، اما حس وظیفه شناسی جانشین داچ، باعث شده که در انجام هر وظیفهای سربلند باشد.
داستان بازی در سالهای پایانی عصر غرب وحشی جریان دارد، زمانی که مجریان قانون، دستههای خلافکار را از بین برده و شکار میکنند. در این میان، ما داستان آرتور و گروه وندرلیند را بعد از یک سرقت نافرجام در شهر بلکواتر (Blackwater) دنبال میکنیم. جایی که نقطه شروع سفر طولانی دار و دسته وندرلیند و آرتور است. آنها باید با سرقت، شکار و روشهای مخصوص خودشان، از مردان قانون و جایزه بگیرها فرار کنند و در این میان نیازهایشان را هم تامین کنند. اما چالش اصلی داستانی بازی جایی خودنمایی میکند که نیروهای متخاصم سعی در نابودی رابطه میان اعضای گروه دارند و در این بین، آرتور باید میان ارزشهای فردی و شخصی خودش، و یا ادامه بقای گروه، انتخاب کند. انتخابی که قطعاً به وضوح و سادگی این کلمات نخواهد بود.
اعضای دار و دسته وندرلیند، تیپهای شخصیتی متفاوت و بسیاری را شامل میشوند؛ رهبر این گروه داچ وندرلیند، مردی ایدهآلیست و کاریزماتیک است که قصد مبارزه کردن با پایههای فرهنگی مدرن را دارد، داچ رهبری قدرتمند است که هرج و مرج را ترجیح میدهد. در این گروه، همچنین جان مارستون (John Marston) پروتاگونیست بازی قبلی، فرزندش جک مارستون (Jack Marston) و همسرش ابیگیل (Abigail Roberts) هم حضور دارند، جان و ابیگیل از اصلیترین اعضای گروه هستند و از افراد مورد اعتماد داچ به شمار میروند. سرباز سابق و یاغی معروف امروز بیل ویلیامسون (Bill Williamson) ، هوزیا متیوز (Hosea Matthews) دوست صمیمی و قدیمی داچ که عیاری درجه یک است، مالی اوشی (Molly O’Shea) معشوقه داچ که از زندگی در کمپ لذتی نمیبرد، سوزان گریمشا (Susan Grimshaw) مسئول ساماندهی کمپ و البته اجرای عدالت، پیرسون (Pearson) آشپز و قصاب گروه که زیادی حرف میزند، قاتل و جنایتکار بزرگ مایکا بل (Micah Bell)، چالرز اسمیث (Charles Smith) عضو جدید و ساکت دار و دسته که به دستورات عمل میکند، لئوپارد استراوس (Leopold Strauss) اتریشی که وظیفه حسابداری گروه را بر عهده دارد، کارن جونز (Karen Jones) کلاهبردار تمام عیار و خوشچهره که هرکسی را فریب میدهد، خاویر اسکوئلا (Javier Esquela) یک جایزه بگیر خطرناک و مبارز انقلابی در مکزیک، یاغی و خلافکار سابقهدار تیلی جکسون (Tilly Jackson)، عموی پیر و تنبل که در بازی قبلی هم حضور داشت، مری-بث گسکیل (Mary-Beth Gaskill) جنایتکاری درجهیک با چهرهای معصوم، لنی سامرز (Lenny Summers) که به علت کشتن قاتلین پدرش تحت تعقیب است، شعبده باز زبردست جوزایا ترولونی (Josiah Trelawny)، کشیش سوانسون (Reverend Swanson) که حالا تبدیل به مردی فاسد شده و باقی اعضا گروه فقط تخملش میکنند، شان مکگوایر (Sean Macguire) ایرلندی که از خانوادهای جنایتکار میآید، سدی ادلر (Sadie Adler) بیوه زنی که به دنبال انتقام خون شوهرش است و در نهایت، دست راست داچ و مسئول اصلی فعالیتهای گروه، آرتور مورگان، اعضای دار و دستهی خلافکار و بزرگ وندرلیند را تشکیل میدهند و به نوعی، خانواده شما در بازی محسوب میشوند.
اما رابطه ارتور مورگان با اعضای دار و دسته وندرلیند به بخش داستانی ختم نشده و تاثیر بسیاری بر گیمپلی بازی خواهند گذاشت. همانطور که مشخص شده، آرتور یکی از اشخاص مورد اعتماد داچ است و این موضوع باعث میشود که او، وظایف بسیار زیادی داشته باشد. این وظایف در بازی به شکل ماموریتهای متفاوت پیاده سازی شدهاند و همچنین انجام وظایف معطوف به گروه، یا نحوه انجام دادن این وظایف، بر نوع روابط شما با دیگر اعضای گروه موثر خواهد بود. چرا که درست همانند یک عنوان نقش آفرینی، شما تصمیم گیرنده هستید که به وظایف خود به نفع گروه، عمل کنید و یا به دنبال سود شخصی خودتان باشید.
اعضای دار و دسته وندرلیند، به طور مستمر در حال حرکت در قلب سرزمین امریکا هستند و با رسیدن به مکانی مناسب، کمپ برپا میکنند. این کمپها، محل تجمع اعضا و مرکز اصلی شکلگیری روابط شما با دیگران هستند. با هر بار تشکیل کمپ در مکانهای مختلف، آرتور وظیفه تامین غذا، مخارج و دیگر نیازهای گروه را برعهده دارد. در چنین شرایطی است که، سیستم شکار و تجارت بهبود یافته بازی وارد عمل شده و خودنمایی میکند.
پس از شکار کردن حیوانات که اتفاقا، اینبار، گستره بسیار وسیعتری نسبت به بازی قبلی دارند، شما تصمیم گیرنده هستید که منابع حاصل از شکار را برای تامین غذا به کمپ ببرید و یا به فروش برسانید، در مورد پول حاصل از فروش هم تصمیم با شماست، که آن را توی جیبتان بگذارید و یا در خدمت ارتقا کمپ خرج کنید.
سیستم شکار در بازی با وجود مناطق بسیار وسیعتر و همچنین تعریف اکوسیستمهای متفاوت که وابسته به محیط جغرافیایی به زندگی خود ادامه میدهند، گستردهتر شده و پیچیدگی بسیاری به خودش گرفته است. اکوسیستمهای بازی باعث میشوند که در مناطق متفاوت شاهد حضور حیواناتی مناسب با محیط جغرافیایی باشیم، همچنین این حیوانات که دستههای شکارچیان، علفخوارها و البته موجودات لاشهخوار را تشکیل میدهند، چرخه زندگی کاملی داشته و به خوبی نسبت به همدیگر واکنش نشان میدهند. سازندگان وعده دادهاند که اکوسیستمهای بازی، کاملاً مستقل هستند و هریک از حیوانات، با حضور و یا بدون حضور شما به رفتارهای روزمرهشان ادامه خواهند داد.
سیستم دیالوگهای بازی، همانند عناوین نقش آفرینی به شما اجازه میدهد تا با همه شخصیتهای غیرقابل بازی، ارتباط برقرار کنید، از یک احوال پرسی ساده گرفته تا طعنه زدن و راه انداختن دعوا، این سیستم که به صورت کاملاً همزمان، به شما اجازه انتخاب دیالوگهای مختلف، آنهم به کمک چهار کلید اصلی روی دسته را میدهد، باعث میشود که تعامل شما با محیط شکل و شمایل متفاوتی به خودش بگیرد. این سیستم همچنین کاملاً پویاست و در شرایط متفاوت، انتخابهای مختلفی را پیش رویتان میگذارد. به عنوان مثال در زمانی که خصومتی پیش آمده، شما میتوانید با کمک زبان چرب آرتور، از وقوع درگیری جلوگیری کنید و یا با طعنه زدن و توهین کردن، آتش خشم را افزایش دهید، همچنین هر زمانی، میتواند به وسیله این سیستم، خودتان را درگیر مسائلی جدید کنید، مثلاً در کار آدمی مشکوک سرک بکشید و یا با کلانتر شهر معامله کنید.
سیستم جدید تعاملات اجتماعی، که برپایه تصمیمات اخلاقی مختلف شکل گرفته و بدون شک انقلابی در عناوین مشابه است، در ابتدا باعث میشود که تصمیمات شما در لحظه شکل بگیرند و کاملاً واقعی (و براساس اخلاقیات شخصیتی شما) باشند و در ادامه، با افزایش دادن تعاملات انسانی، زندگی را به جهان بازی بدمد، این سیستم همچنین با وجود پیامدهایی که تصمیمات برایتان خواهند داشت، جذابیت بازی را صدچندان خواهد کرد. پس اگر در یک دعوای خیابانی، که اتفاقاً بهبودهای بسیاری را نسبت به نسخه قبلی به خودش دیده، زیادی قلدر بازی درآوردید و چندنفری از دار و دسته رقیب را، توی قبر فرستادید، باید هر لحظه منتظر هجوم انتقامجویانه پسرخالهها و عموزادههایشان باشید!
در بازی Red Dead Redemption 2، اعضای دار و دسته وندرلیند، نقشی حیاتی دارند. نوع روابط شما با این افراد، میتواند ماموریتهای جدید، فعالیتهای خاص، آیتمهای مخفی و رمز و رازهای جدید را برایتان رونمای کند. اما این نوع تعاملات، رابطه مستقیمی با انتخابها و میزان شرافت شما دارند. انجام وظایف نسبت به کمپ، وقت گذراندن با اعضای گروه، همراهی کردن آنها در فعالیتها و کمک کردن به این افراد، رابطه شما با آنها را عمیقتر کرده و فرصت دریافت ماموریتها و فعالیتهای جدیدی را ایجاد میکند. همچنین روابط بد با این اعضا، چنین فرصتهایی را از میان برده، اما بیشک، مبارزات بیشتری را پیشرویتان قرار میدهد. سیستم شرافت همچنین، چنین وضعیتی را در قبال دیگر افراد حاضر در دنیای بازی ایجاد کرده و روی شکل و شمایل بازی کردن شما اثرگذار است. بنابراین ایجاد روابط مسمتر با افراد در بازی، ایجاد دوستیها و دشمنیها و به طور کلی، داشتن شبکهای از روابط انسانی، یکی از مهمترین عناصر شکل دهنده به بازی Red Dead Redemption 2 است.
اما آرتور مورگان جز صحبت کردن با مردم و تامین نیازهای اعضای گروه، فعالیتهای بسیار دیگری هم برای انجام دادن دارد. همانطور که از سازندگانی مثل راکستار انتظار میرود، در بازیRed Dead Redemption 2 با نقشهای بسیار، بسیار بزرگ طرف هستیم که از سرزمینهای مرکزی، تا نقاط مرزی امریکا را تحت پوشش قرار داده است. این نقشه اما مطابق انتظار، پر است از نواحی جغرافیایی مختلف، با اکوسیستمهای متفاوت و البته، مردمی که سبک زندگی متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند. وجود کوهستانها، صحراها، مردابهای بزرگ و همچنین شهرها و روستاها در نقشه بازی، باعث شده در هر نقطهای از جهان بازی Red Dead Redemption 2 فعالیتی برای انجام دادن وجود داشته باشد. فعالیتهایی که تضمین کننده محتوای بسیار زیاد بازی هستند، محتوایی که بدون شک، میتواند برای مدتی طولانی سرگرم کننده باشد. تا به حال، جزئیات بسیار کمی از فعالیتهای جانبی موجود در بازی منتشر شده، اما در نمایش اخیر گیمپلی، دیدیم که اعضای دار و دسته وندرلیند، علاوه بر روابط انسانی، راههایی برای ایجاد سرگرمی هم یافتهاند. از بازیهای کارتی، رومیزی و دورهمیهای شبانه گرفته، تا شکار کردن و ماهی گیری، این گونه فعالیتها میتوانند روابط شما با اعضای گروه را عمیقتر کنند. علاوه بر فعالیتهای دستهجمعی که از نقاط قوت بازی هستند، انتظار میرود که فعالیتهای جانبی انفرادی بسیار زیادی هم در بازی وجود داشته باشند.
با توجه به سابقه تیم سازنده بازی، تا حد زیادی مطمئن هستیم که بازی Red Dead Redemption 2 از نظر محتوا، عنوانی غنی خواهد بود. با نگاهی ساده به تعدد اعضای گروه وندرلیند که راکستار به تازگی اطلاعاتی از آنها را منتشر کرده، و همچنین سیستم گسترش روابط، میتوان دریافت که هریک از اعضای حاضر در گروه، رشته ماموریتهای جانبی مربوط به خود را دارند و علاوه بر آن، میتوانند در اکثر فعالیتهای بازی شما را همراهی کنند. این موضوع نشان میدهد که بازی از نظر ماموریتهای فرعی، چیزی کم نخواهد داشت. همچنین از سوی دیگر، رخدادهای تصادفی که پای ثابت عناوین راکستار هستند هم در بازی Red Dead Redemption 2 به شدت افزایش پیدا کرده و دنیای بازی را به جایی خطرناک، اما زنده تبدیل میکنند. این موضوع در کنار عادت سازندگان به قرار دادن انواع و اقسام سرگرمیهای متعارف و نامتعارف در بازیهایشان، به ما اطمینان میدهد که بازی Red Dead Redemption 2 از نظر محتوا، عنوانی بسیار غنی خواهد بود، عنوانی که طبق گفته سازندگانش، مسیر سرگرمی در بازیهای ویدئویی را تغییر خواهد داد. و چنان وسیع است که سازندگانش اقدام به فروش یک کتابچه راهنما، برای درک بهتر ماموریتها و فعالیتهای آن کردهاند.
اما کشف نقطه نقطه این جهان وسیع و غنی، با پای پیاده امری محال است و بازی Red Dead Redemption 2 درست همانند نسخه قبلی، شما را به اسب سواری در غرب وحشی دعوت خواهد کرد. اسب سواری در سری Red Dead همیشه جذاب و دوست داشتنی بوده، اما اینبار سازندگان اطمینان دارند که تجربهای جدید را برای مخاطبان ایجاد خواهند کرد. سازندگان بازی بهجای تمرکز و تاکید بر تعداد چندضلعیهای تشکیل دهنده اسب و یا مانور روی اینکه تکتک تارهای یال اسب شما در بازی به طور مستقل حرکت میکنند(!)، سعی کردهاند تا اسبها را با ویژگیهای شخصیتی و نژادی، به موجوداتی زنده تبدیل کنند. موجوداتی که درست همانند آرتور مورگان زنده هستند و نسبت به شما و رفتارهایتان واکنش نشان میدهند.
در بازی Red Dead Redemption 2 هر نژاد از اسبها در انجام فعالیتی متفاوت، کاربرد دارند. به عنوان مثال نژاد خاصی سرعت بیشتری داشته و یا نژاد دیگری استقامت بیشتری نسبت به محیطهای سرد از خودش نشان میدهد، این موضوع در مورد اسبهای باری و مسابقهای هم صدق میکند. چنین شرایطی باعث میشود که گستره انتخاب شما، بنا به فعالیتی که قصد انجام دادنش را دارید، افزایش یابد. همچنین، اسبها دارای شخصیتهای مختلفی هستند و ویژگیهای اخلاقی متفاوتی از خود نشان میدهند. اما آنچه که اسب سواری را در بازیRed Dead Redemption 2 به موضوع منحصر به فرد تبدیل میکند. نوع رابطه شما با اسب و تعاملی است که میتوانید با این حیوانات داشته باشید.
تیمار کردن، غذا دادن و مراقبت کردن از اسبها و به طور کلی، اهمیت دادن به این حیوانات، رابطه شما با آنها را عمیقتر میکند. اسبها هم در نقطه مقابل نسبت به اعمال خوب شما واکنش نشان داده و تبدیل به دوستانی وفادار میشوند. ایجاد یک رابطه پایدار با اسبتان میتواند شما را از موقعیتهای خطرناک بسیاری نجات دهد. اسبهای وفادار، با سرعت بیشتری نسبت به دستورات شما واکنش نشان داده و در نتیجه مطیعتر هستند و کنترل آسانتری دارند، این اسبها همچنین بنا به اعتمادی که به شما دارند، در موقعیتهای خطرناک وحشت نکرده و مطیع باقی میمانند.
رابطه خوب با اسبها میتواند سرعت و استقامت آنها را بیشتر کند و همچنین باعث شود که مثلاً اسبتان از فاصله دورتری نسبت به سوت زدنهای شما واکنش نشان دهد. رابطه خوب با یک اسب، در موقعیتهای خطرناک و درگیریها نقشی حیاتی دارد و میتواند به شدت تعیین کننده باشد. بنابراین باید حسابی حواسمان را جمع کنیم که یک وقت اعصاب اسبهایمان را برهم نریزیم تا وسط یک درگیری تنهایمان نگذارند!
تغییرات عظیم و نفسگیر بازی Red Dead Redemption 2 نسبت به نسخه قبلی، باعث میشوند که هر بازیکنندهای بدون لحظهای تردید، حالتهای چندنفره بازی در این دنیای عظیم، غنی و پرجزئیات را تصور کند. با این همه اما استودیو Rockstar Games اطلاعاتی از بخش چندنفره بازی منتشر نکرده است و به نظر میرسد که این اطلاعات، طی تریلرهایی که در چندهفته آینده منتشر خواهند شد، در اختیار ما قرار بگیرد.
با این حال اما، وجود بخش آنلاینی همانند آنچه که در بازی GTA Online دیدهایم، چندان دور از ذهن و عجیب نیست. چرا که این عنوان موفق شده تا در مدتی مشخص، سود بسیار زیادی برای ناشران کسب کند. آزادی عمل بسیار زیاد در این حالت، در دسترس بودن نقشه عظیم بازی، شغلها و سیستم کسب درآمد و همچنین، پشتیبانی مثال زدنی ناشران از بازی، باعث شده کهGTA Online به یکی از پرمخاطبترین عناوین چندنفره تبدیل شود. بنابراین دور از ذهن نیست که سازندگان چنین بخش آنلاینی را برای عنوان به مراتب بزرگتر و جاهطلبانه ترشان، در نظر بگیرند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.